نظر

زنی که "مَرد" بود...

نویسنده : reza
موضوع : زن ,  , 

به دستان پینه بسته اش / موهای سپیدش
با تمسخر نگاه نکن

این زن شکسته
روزی دستان نرمی داشت برای آغوش
موهایش مثل شب یلدا، برای نوازش
و چشمانش به رنگ آسمان،برای عشق بازی

حالا در خانه های مردم
ظرف می شوید... لباس پهن می کند...ناسزا می شنود
حرف نمی زند...بغض می کند

و شوهرش....
سالها پیش،زیر یکی از پل های شهر،مرگ را به رگهایش تزریق کرد

آه افسوس...
روزی سیندرلای قصه ها بود

حالا پیرزنی که باید شکم پنج بچه اش را سیر کند
این فرشته،کار کرد،تن فروشی نکرد

بغض می کنم /تیتر می زنم :

زنی که "مَرد" بود...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب ها:

- 20:45